موش موشک (قسمت چهارم)

ساخت وبلاگ

موش موشک (قسمت چهارم)

ناگهان چون تله موش آمد بیاد

چون بخاطر آمدش صید و صیاد

رفت و دامش را که پردازش کند

طعمه آنرا بر انداز ش بازش کند

دید ماری بسته شد برضامنش

موش ما کز کرده شددرمأمنش

زارع مزرعه با  بغضی  شدید

درغضب شد مار افعی رابدید

جای آن موشک موذی ماربود

که اسیردست این دستار بود

لاجرم شدعازمش بی احتیاط

تاکه با یک نیش مار داد حیاط

مار افعی بیدرنگ نیشش بزد

گوکه نیشی بردل ریشش بزد

زارع بیچاره از درد اش پرید            

جامه راازجای زخمش بردرید

سوززخمش رفت تاعمق وجود

طاقت و تابی نماندش تار وپود

چهره و رخسار او سخت تکید

بادهانش زخم چرکش را مکید

طاقت و تابش سر آمد نا مراد

ناگهان بیهوش آن گوشه فتاد

بهره ای از کار دامش او نبرد

شدشکارصیدخودتاجان سپرد

بعداز آن شد شیون وزاری بپا

تازه بود این ابتدای ماجرا

زارع بیچار چون جان گیر شد

این بلا بر دام گریبان گیر شد

زآن پس آنها را نبودیکدم قرار

روزنی بر کس نبود راه فرار

چونکه بهررسم وآئین ومرام

شدعزا داری بپاحسن ختام

جوجه ومرغ خروس راپرزدند

جمله راآن روز اول سر زدند

باهمین اقدامشان بطور حتم

شدمهیا مسلک و آداب ختم

روز سیم شدفدا آن گوسفند

مجلس ماشدپر از بوی سپند

چون گذشت ده بيست وسي

روزپايان مراسم آمد ودلواپسي

چون چهلم آمد از روز عزا

درمراسم گاو را کردند فدا

موش کوچک در تمام ماجرا

در درون روزنش در آن سرا

شاهد این رویداد اشاره کرد

جملگی رايك به يك نظاره کرد

گركه‌ گاووگوسفند دراين ميان

يا كه آن مرغ و خروس وماكيان

برمن مسكين عنايت داشتی

كي بلا از اين حكايت كاشتي

گر شنيدي آن كلام شارعي

كي شدي خوراك ختم زارعي

قسمت چهارم

موش موشک ادامه دارد

برگرفته از کتاب مثنوی دلجویی

+ نوشته شده در شنبه پنجم خرداد ۱۳۹۷ ساعت 0:17 توسط شاعر: عباس خداخواه  | 
تدبیر نیک...
ما را در سایت تدبیر نیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghiloghal بازدید : 59 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:30