موش موشک - *قسمت سوم*

ساخت وبلاگ

موش موشک - *قسمت سوم*

دروجودم نیست جرات ای رشید        

بعداز این گفته از آن جا پر کشید

موش باحال وزرنگ وخوش مرام             

رفت به نزد گوسفند و گاو و دام

این چنین گفتا به گاو  وقت نهار                 

لحظه خوردن و وقت نوش خوار

آمدم  شاید  که تو  کاری  کنی                

افعی  این خانه را یاری  کنی

گاو زارع تا  چنين  گفته  شنيد

باكلامي دست ازخوردن كشيد

او علف  را در دهن فرو  نهفت

رو به سوي موش كردو بازگفت

من مگر مجنون شدم سوي کویر

یا مگر گشتم زجانم سیر سیر

هر كه او از جان شيرين دلبريد

پس تواند نيش رااز جان خريد

موش ما بي غرض و بي ترفند

بعد  از ‌آن آمد بر يك  گوسفند

گفت اينك برتو  آمد  اين  پديد

ياري بر افعي كني براين اميد

ياوري كردن به اين اژدر نما

هرگلي راكنده اي بر سرنما

اين تقبل كن كمك براين ذليل

شد  گرفتار  جفا  با اين دليل

گوسفند ما رفت در عمق خود

هرچقدركنكاش كردراضي نشد

پس سخن آمد چنين او ناگزير

واگذارش  كن به آن  زارع  پير

كن تحمل تا كه او دروقت شام

باز  گردد به مرتع اش تيمار دام

باشداين مشكل كه او رفعي كند

تا  كمك  بر اژدر آن  افعي  كند

موش  كوچك  كرد  ابرام  و ادا

گو كه مي نشنيد كس اصل ندا

هرچه بر اصرار خود افزوده بود

گفته هايش جملگي بيهوده بود

تا به روزي كه سحر  باز آمد

مرغ  حق  بر بام پرواز  آمد

زارع  قصه  ما  آمد  به خوان

تا كه اطعام  آورد دراين زمان

قسمت سوم

موش موشک

برگرفته ازکتاب مثنوی دلجویی

+ نوشته شده در شنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت 19:8 توسط شاعر: عباس خداخواه  | 
تدبیر نیک...
ما را در سایت تدبیر نیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghiloghal بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:30